سایت جـامع آستـان وصـال شامل بـخش های شعر , روایت تـاریخی , آمـوزش مداحی , کتـاب , شعـر و مقـتل , آمـوزش قرآن شهید و شهادت , نرم افزارهای مذهبی , رسانه صوتی و تصویری , احادیث , منویـات بزرگان...

غزل مناجاتی با خداوند

شاعر : ناشناس
نوع شعر : توسل
وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن
قالب شعر : غزل

آن گــدایـی که سـر کوی تو جایی دارد          در سر سفـره ی تو آب و غـذایی  دارد

تو نه آنی که ز خود دور کنی سائل را          یـار آن است که پـیـوسـتـه عطایـی دارد


پیش اغیار شـکـستن نبُـوَد در خـور مـا          دل چو بشکست به پیش تو بهــایی دارد

در هیاهــوی دعا ناله ی من گـم  نشود          هر نوا گــوشی و هـر گوش نوایی دارد

با تو یک رنگ نشد قـلب و زبانم آخـر           بس که این بنده به هر لحظه هوایی دارد

با همه معـصـیـتـم نام مـرا خط  نـزدی          نــازم آن یار که گـسـتــرده سَـرایی دارد

بخشش و لطف تو جرات به گناهش داده          بـنـده ات تا که خـطاپــوش خـدایـی دارد

نقد و بررسی

ابیات زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما پیشنهاد می‌کنیم به منظور انتقال بهتر معنای شعر ابیات اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین ابیات زیر کنید.



آن گـدایی که در کـوی تو جـایی دارد           از سر سفـره ی تو آب و غـذایی  دارد



پیش اغیار شکستن نبُوَد در خور ما          دل چو بشکست برای تو بهــایی  دارد